امروز نشستم پای امتحان ریاضی همش رو نوشتم دارم مرورش میکنم با اینکه مطمئن بودم یکی فلطه ولی بازم باید برگه رو تحویل میدادم
همین که داشتم مرور میکردم معلم انشا اومده جلوم میگه فامیلی تو فلانه میگم بله میگه تو اون کلاسی میگم آره
برگشته میگه کل املات بیسته چرا امتحان املاتو اینجوری دادی
داشتم ازاسترس سکته میکردم گفت اگر باورت نمیشه بیا بعد امتحان برگتو ببین
پاشدم برگه رو تحویل دادم رفتم برگه رو نگا کردم دیدم یکی دیگس فامیلیش با من یکیههههه من بیستمممم